از حلقه برون آمد آن حلقهی انسانی
در حلقه درون آمد آن حلقهی یزدانی
در آمد و شد عمری؛ عمری بُد و دورانی
حالی به نوای اوست این سالک ربّانی
مشک (تلگرام | اینستاگرام)
موسیقی Emel Mathlouthi - Naci en Palestina
از حلقه برون آمد آن حلقهی انسانی
در حلقه درون آمد آن حلقهی یزدانی
در آمد و شد عمری؛ عمری بُد و دورانی
حالی به نوای اوست این سالک ربّانی
مشک (تلگرام | اینستاگرام)
موسیقی Emel Mathlouthi - Naci en Palestina
وزنهای بر پا و سر؛ آلامِ تو
مِهر برپا کن؛ همان انجام تو
این خلیدن بر روان ار وا نهی
در دم آزادی؛ خود و ابرام تو
مشک (تلگرام | اینستاگرام)
موسیقی آلبوم جدید Elijah Nang - Gaijin II Tale of Rai
نی باده خوریم و نی ز جامیم همه مست
احسنت! تو و فقط تو! پروازت هست؟
باش آنجا که بدان خوشی! همان چاه توراست
عمری به هزار بازآیی و کنون تو سرمست
در محضر یار عشوه کردم با عشق
خندید و بگفت: توبه کردم؛ با عشق!
گفتم: ای مه! به جوانیام بخش
گفت: بس حوصله کردم؛ با عشق!
مشک (تلگرام | اینستاگرام)
Painting by Rassouli | Greeting the full moon
موسیقی Elizeth Cardoso - Manha De Carnaval
جان به جان آمد که تا از جان گذشت
از سر و سامان و از انسان گذشت
هرچه پوچی را به جان در هیچ کرد
تا چنین از چرخِ تن پرّان گذشت
مشک (تلگرام | اینستاگرام)
موسیقی Camille Saint-Saens -Odelette for Flute
هوشیاران را رهی در باد بود
در میان بودند و دل فریاد بود
نی چپ و نی راست، قائم بر میان
این چنین بیچهرگانم یاد بود
نزد ایشان هر مقام از عشق بود
ماه هم از بودشان دلشاد بود
در هزاران جا به آنی حاضر و
در سکوت انجام خدمت داد بود
زایش و رشد و افول هر جهان
صوت یار و دست اینان زاد بود
گنگ و مبهوت تماشاشان بُدم
تا یکی آمد که چون شهباد بود
تیز آمد جان من دربرگرفت
بردم آنجا کاندکی آحاد بود
...
...
آن شبم تا صبح گویی سال بود
گویی عمرم غیر آن، مازاد بود
پس کمر بستم به خدمت بعد از آن
در زمین چه داد و چه بیداد بود
دادِ حق بیداد نی و داد نی
هرکه فهمیدش، نهان یک راد بود
مشک (تلگرام | اینستاگرام)
ناکوک بُدم روزی منکوک مهیا کرد
دادش همه ابزار و اِستاد تماشا کرد
من بودم و کوک خود مشعوف ز بود خود
تا رعدصدایی زد فارغ ز لهاسا کرد
هر مسلک و آئینم برسوخت به یک آوا
این گمشده را چشمی از نور هویدا کرد
ناگه همه جا تیره میدیدم و لرزیدم
آن چشم دمی جانم چون آبی دریا کرد
خندیدم و گرییدم رقصیدم و پیچیدم
اما نه منم من بود اویم همه شیدا کرد
یک خاطرهای آمد در جانَک این عاشق
از کودکی خویش و نوریش که برپا کرد
بسیار که چرخیدم تا نور میان دیدم
میدانی و میدانم ماهام چه مدارا کرد
جز خدمت و خلّاقی راهی به مه ما نیست
از مشک تو بشنو کو اعصار تمنّا کرد
موسیقی ارکسترال Jo Blankenburg - The Architects of Cronos
در روح به پرواز و در خویش به آوازی
در وادی جانپیما با عشق نهانسازی
سوز دل هر عاشق مرهم نتوان سازی
هر ناز و نوازش را پرونده دراندازی
از وصف دل عشّاق عالم نه خبر بوده
میدانشَهِ عیّار و کاتب به همه رازی
هر سرِّ نهان گفت او در وقت ادا کردی
هر سالک شوریده دیدهست که طنّازی
هر راز کلیدی بر قفل دل مشتاقان
آن را که دلی روشن داند که نه غمّازی
تو کارِ خودت میکن فارغ ز برونهستی
آهسته و پیوسته، در وقتِ جهانسازی
در هستی و ناهستی کارت سخن ما بود
زین روی بَرِ جانان عمریست سرافرازی
مُشک (تلگرام - اینستاگرام)
موسیقی Elena /Yerevan/ Como Siento Yo