متون و اشعار مشک

متون و اشعار مشک

انتشار مطالب با ذکر منبع، آزاد است.

طبقه بندی موضوعی

۱۵ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

 

جان به در بر تا که جان‌ات در بری؛

هستِ ناهست‌ات چرا چون خر بری؟!

آمدی بار دگر تا عشق را پرّی دهی

اینچنین بی‌عشق، خود عنتر بری!

مشک

دوبیتی237

 

  • مُشک

 

خلقت عالم به یک نجوای او

هست گشت و این بُوَد یکتای او

یک صدا، تنها یکی و عالمی

گشت پیدا از صدای نای او

مشک

دوبیتی236

  • مُشک

 

ای مُشک بدان که راز اعظم

عشق است و تمارین منظّم

این درس اگر به جان برانی

پیدا شود آن یار معظّم

دوبیتی235

  • مُشک

 

جهان در حال پاکسازی خود است.

همچون زمانی که گلوی خود از چرک پاک می‌کنید.

دردی و بعدش سبک شدنی.

 

وقایع مقدّر را گریزی نیست.

جز به عشق

که بتْوان وقایع را مقدّر کرد.

 

عاشقان چنین کنند.

آن ایستادگانِ به عشق.

مشک

متن17

  • مُشک

 

یک حرف بگویمت ز همرزم، بگوش:

"آن جامه‌ی غم درآر و در بزم بکوش"

پیک از پی پیکِ عشق لاجرعه بنوش

دل را بسپر به یار و لاحَزم: بهوش!

مشک

دوبیتی234

  • مُشک

 

گه پِیک زنی و گه رعایت؟

گه سینه زنی، چه هست حالت؟!

یک راه بگیر و مرزها را:

مخلوط نکن! نکن جنایت!

مشک

دوبیتی233

موسیقی Blackmore's Night - Way to Mandalay

بشنویم در: آپارات | یوتیوب | تلگرام

  • مُشک

 

در خالیا بنشسته بود

بی‌دلهره جان‌شسته بود

 

در یار جان را رشته بود

از آدمی دل‌خسته بود

 

یارش ندا دادش: چه ای؟

چونی چرا؟ دل‌خسته ای

 

گفت‌اش: خدایا تو بگو

این آدمی، چون گفتگو؟

 

خندید و گفتش: "سهل گیر؛

راه و رهش از اهل گیر

 

یاری فرستادم تو را

بی دغدغه، بی ماجرا

 

خطّ تعالیمش ببین

برخوان و بی‌بیم‌اش ببین

 

هر رهرویی کو خوانده او

پیدا به جان دلداده او

 

هر آدمی را مرهمی

هر عالمی را همدمی

 

تنها همین راز است و بس

عاشق چو بر ساز است و بس

 

پیمانه را از یار جو

از یار ما، پربار جو"

 

گفت و به ناگه نیست شد

گویی جهان بر ایست شد

 

دل‌خسته در غوغا شد و

در لامکان پیدا شد و

 

آن یار جان طالب شد و

بس ماجرا جالب شد و

 

دیگر بسانِ هر زمان

پیمانه‌گردانِ جهان

 

آمد، بگفتا: هیس! و رفت!

این مشک در شد در شگفت!

مثنوی8

موسیقی zim – KatilKu

ببینیم و بشنویم در: آپارات | تلگرام | یوتیوب

 

  • مُشک

 

تو به روح در گدازی

تو به روح در نمازی

آن نمازِ روح‌سازی

تو به عالمی نبازی

مشک

دوبیتی232

موسیقی Faylasuf ft. Peter Baran - Talisman

ببینیم و بشنویم در: آپارات | تلگرام

  • مُشک

 

ای آدم! بدان!

درد است که باعث رشد توست.

 

درد جانکاه فراغ،

و درد جانفزای وصال.

 

و آن آفتاب بر شش سو تابیده.

همیشه!

 

مشک

متن16

  • مُشک

 

نعره‌ی عشق آمد و سینه‌ی عاشق شکافت

درد خوشی آمدش عقل بدان نعره باخت

رعد و صدای حق و نور رسای حق و

دید و شنید و پس آن، عالم امکان نتافت

مشک

دوبیتی231

  • مُشک

 

تا کی نگران این جهانی؟

همواره اسیر تونبانی

 

لختی بِرَهان خود و پری زن

آنجا که حق‌ت دهد نشانی

 

زنگار ز جسم و جان زدای و

رو سوی جهانِ آسمانی

 

آنجا که به بزم ماجراهاست

ساکن شو و بین عزیز جانی

 

اسرار خدا شنو از آن یار

زان یار زمان و بی زمانی

 

از باده‌ی نور و صوت یزدان

لاجرعه بنوش؛ آنچنانی!

 

آن گاه که مست گشته باشی

از باده‌ی عشق لامکانی

 

تکلیف تو را شود هویدا

تکلیف هدایت نهانی

 

پرونده‌ی مغز را ببندی

دل را سپری به لاجَهانی

 

در نظم جهان‌هاست ولی کار

کار تو شود تو را عیانی

 

تعجیل نکن! شنو حکایت

از مشک ورای کهکشانی

غزل40

 

  • مُشک

 

کودکان در صحن دنیا تیله‌بازی می‌کنند

کودک‌انسانان دو عصری خاک‌بازی می‌کنند

جنگ و صلحِ این جهانی تیله‌بازی هم نبود

عاشقان در خامشی پیمانه‌سازی می‌کنند

مشک

دوبیتی230

موسیقی Skylark- Vitas

بشنویم در: آپارات | تلگرام

  • مُشک

 

از موج و کف جهان رهایی جستن

بر باد سوار و هم‌صدایی جستن

رمز دل عاشقان بر این آوا بود:

بودن به جهان و زان جدایی جستن

مشک

دوبیتی229

  • مُشک

 

شمّوس و کلام لازمانی‌ش

آن نور و نوای لامکانی‌ش

در باده‌ی جان عاشقش ریخت

با اذن حق و ز آن‌جهانی‌ش

مشک

دوبیتی228

موسیقی Supreme Devices - Sweet Victory

بشنویم در: آپارات | تلگرام

  • مُشک

 

آن صورتِ بین‌کهکشانی

سیمای عزیزِ جاودانی

هم او تو خودی اگر برانی

خطّی ز کلام ارغوانی

مشک

دوبیتی227

موسیقی Pyotr Tchaikovsky - Souvenir de Florence

بشنویم در: آپارات | تلگرام

  • مُشک