از جماعت کندنت تغییر توست
در جماعت بودنت تقصیر توست
خنده و گریه در این آیین خلق؟
پس تو مفلوکی و این تقدیر توست
مُشک
موسیقی بشنویم: "پرواز شبانه" Alessandra Celletti – Night Flight
از جماعت کندنت تغییر توست
در جماعت بودنت تقصیر توست
خنده و گریه در این آیین خلق؟
پس تو مفلوکی و این تقدیر توست
مُشک
موسیقی بشنویم: "پرواز شبانه" Alessandra Celletti – Night Flight
دمبهدم نو میشود این داستان
از نوای حق که هست از باستان
میخرامد میدرد نو میکند!
حق بفرمودش چنین، در آستان
مُشک
دی شاه دعوتش کرد، جانش تمام برسوخت!
شهزادهاش نظر کرد، اسرار حق بیاموخت
در معیت عقابان، در بارگه درون شد
تسلیم، آفرینش، جانانه بر دلش دوخت
مُشک
موسیقی بشنویم: اپرا2 با صدای فوقالعادهی ویتاس Vitas-Opera2
نقش او چون دگران در بیرون
بیمثل در روح در وقت درون
همه جا خدمت حق در همه حال
عارفش، ورای این عقل زبون
مُشک
بیهیاهو
در بیرون، در لباس مردمان، در نقشهای مختلف، چون همه؛
پرهیاهو
در درون، بیلباس، در قامت روح، چون هیچ کس؛
عارف چنین است.
مُشک
بیهوده ز جان سوا همی کرد
آن نور و نوا جدا همی کرد
عشرتکدهای ز ماجرایش
آن عقل دنی هوا همی کرد
مُشک
تفکیک عوالم بین در بستر پیدایش
یک هست به تشخیصی کلِّ همه ی زایش
سرّ ابدی آمد زان خالق پیمایش:
از صوت ازل عالم گردید به آرایش
مُشک
عاشقان را لامکان دیدار شد
جملگی را عشق حق در کار شد
عشق بود و وادی سرگشتگی
یکبهیکشان در دمی بر دار شد
محشری، خون، ریسمانی، آتشی
عاشقش بر خدمتاش دیندار شد
بر لب تیغ ار که او رقصی کند
این بهاش، از عقل و تن بیدار شد
باز گویم وصف حال خادمان
هیس ای مشک عالمی هوشیار شد
جایی بودش ورای این چرخ کبود
دیدارش، فراتر از گفت و شنود
جز عاشقی و طاعت حق هیچ نبود
دریافت، ارائه، جان مطلب این بود
مُشک
موسیقی بشنویم: روح اپرا Emma Shapplin – Phantom of the Opera
همصحبتی یار تو جوییدی
در نوکریاش راه تو پوییدی
فارغ
ز تن و عقل تو روییدی
پس رایحهی روح تو بوییدی
مُشک
موسیقی بشنویم: موسیقی پرتغالی ترانهی دریا (پلهای شیرین) Dulce Pontes
بالهایت بگشا سوی من آ
از میان چشم پنهان خدا
سر تسلیم و اطاعت داری؟
بشکن من تا که بشنوی ندا
مُشک
ز خوشیها بگذشتم به قمار عاشقانه
ز تن و ز جان گسستم به هزار تازیانه
منِ خود به دار کردم که ندای یار آمد:
مرحبا! حال رسیدی به وصال جاودانه
مُشک
موسیقی بشنویم: گیتارنوازی و خوانندگی آرتور مسچیان
عاشق ز نوا زیر و زبر شد
جانانه به راهِ پرخطر شد
خرسند ز درد و آتش راه
مستانه ز راه عقل در شد
مُشک
قرنها دل درسها آموخته
از زبان عاشقان سوخته!
هم شنیده هم رمیده تاکنون
آب در هاون همی میکوفته!
ذرهای از رازها بیرون نشد
عاشقش این راز بر جان دوخته
شعلهبازی کن اگر خواهی وصال
در عمل باید همه اندوخته
هرچه گفتند و شنیدیم از ازل
قصهای بود! عاشقش، نفروخته!
عشق حق با جان خریداری شود
مُشک، این رازش به جان آموخته
راز بگویدت که عاشق شوی
رشد کنی خادم واثق شوی
نه بر همه جار زنی ها و وا!
ورنه بدان همی که فاسق شوی
مُشک
موسیقی بشنویم: ХАННА - Омар Хайям | هانا - عمر خیام | موسیقی
روسیه
دردآوران
کویش پیوسته در سجودش
آتش به جان هماره در وادی وجودش
رقصان به خون و آتش، دستان بشسته از جان
ماهش بگفت این راز در محضر شهودش
در روح: به بالاییم، در خلق: به پایینیم
قرنیست که در بیرون فاشش شده ما اینیم
اسرار همیشه بود، در گفت و شنودی گرم
شاهش به بیان در داد: در روح به آذینیم
مُشک
موسیقی بشنویم : موسیقی اتریال زیبا از گروه بلغاری عرفان Irfan - Ispariz
گفتم از اول چون شدم
در عشق تو افسون شدم
گفتا همی دانی رموز
این گفت و خود مجنون شدم
مُشک
سیمای وجود تو، دی در نظرم آمد
اصوات طلایی رنگ بر روح گذرم آمد
ناگه بشدم آگه از هرچه که بود و هست
جز
خادمی عشقت، دنیا حذرم آمد
مُشک
از هر چه به جز عشق تو جانانه گسستیم
جز خنده ی جانانه دگر هیچ نجستیم
گر مرد رهی نوش کن این حرف گرانبار:
با درد مدام است کز این مهلکه رستیم
مُشک
نقاشی سورئال اثر جین گراورول | Jane Graverol Surreal Painting
موسیقی بشنویم : موسیقی الکترونیک Elea از Worakls