صحبت از ما مینشد در انجمن
باز من ماندم چنین گردنفکن
دور بعدی در نهان آمد چنین
صحبتی نَبوَد کنون برشو ضمن!
هر چه جان بالا شده بالاتر او
صوتِ لا ادری منم در جستجو
سهم هر عاشق به جانش بسته و
شعلهبازان پیشگام داه و دو
شتابانرهرویی آمد به سویم
نهان دوش آمد آخر من چه گویم؟!
گلویش چاک، نایش این نوا داد:
خمش باش و خمش؛ این گفتگویم!
چه افتادهست این ماهی به تنگی
بسی اسرار گفتی؛ او: چه گنگی!
به یاد آورده گنگِ راهرفته:
وصالانی! بزرگی! نه سترگی!