خلقت عالم به یک نجوای او
هست گشت و این بُوَد یکتای او
یک صدا، تنها یکی و عالمی
گشت پیدا از صدای نای او
دست افشان پای کوبان در رهاش
در کمک بر عالمی از درگهاش
رفت و آمد کارشان بالا و زیر
جمله مردان در ره خلوتگهاش
لحظهای آیند و در آنی روند
هرکجا کاری که باید از مهاش
حق به جان عاشقان ممهور شد
کلّ عالم در مثل: منزلگهاش
خالقان، ذرّات هستیبخش حق
در همه جان و جهانها شَهرَهاش!
باز بوی مُشک پیچیدن گرفت
از نوای حقّ و نور ناگهاش
موسیقی بیکلام ارمنی Katil - Crossing p
بشنویم و ببینیم در: آپارات - تلگرام
دمبهدم نو میشود این داستان
از نوای حق که هست از باستان
میخرامد میدرد نو میکند!
حق بفرمودش چنین، در آستان
مُشک
نینوایش جان عاشق میگداخت
غیر عاشق هیچ کس جانی نباخت
در تسلسل گشت عالم از صدا
ورنه در عالم کسی خلقت نساخت
مُشک
موسیقی بشنویم: artArvo P | موسیقی کلاسیک معاصر از آروو پارت