متون و اشعار مشک

متون و اشعار مشک

انتشار مطالب با ذکر منبع، آزاد است.

طبقه بندی موضوعی

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رشد» ثبت شده است

 

چون ز پرپرجامگان، همراه بود،

تو خیال: هر پرپری را راه بود؟

صحبت از این راه نَبوَد؛ "راه" بین!

بس که پرپرهای ناهمراه بود!

مشک

دوبیتی304

موسیقی Karunesh - Caravanserai

بشنویم در: آپارات | تلگرام

  • مُشک

 

این آدمی به رشد و در خویش در تکاپو؟

ولله که نیست هرچند عشق آمد و به جان گو:

یک از هزار بهتر تا صدهزارِ بی‌عشق؛

مردان چنین برستند: بی کبر و بی هیاهو

مشک

دوبیتی281

موسیقی Ludovico Einaudi - Andare (Visualiser)

بشنویم در: آپارات | تلگرام

  • مُشک

 

خانه کهن وه خوان نو

رزمی نو و پیمان نو

درد عظیم و: رشد نو

بندی فتاد و: جان نو

مشک

دوبیتی277

موسیقی The Cinematic Orchestra - Arrival of The Birds & Transformation

بشنویم در: آپارات | تلگرام

  • مُشک

 

ای آدم! بدان!

درد است که باعث رشد توست.

 

درد جانکاه فراغ،

و درد جانفزای وصال.

 

و آن آفتاب بر شش سو تابیده.

همیشه!

 

مشک

متن16

  • مُشک

 

با صبر توان به راه حق رفت

نی دل‌نگران و کلّه‌شق رفت!

پیمانه‌ی صبر، ظرف رشدت

آن عاشق او، نه تقّ‌و‌لق رفت

مشک

دوبیتی115

موسیقی Besso | Old Accordion

بشنویم در: آپارات - تلگرام

  • مُشک


این جماعت را نشانی تازه شد

ذاتشان پیدا و انسان‌سازه شد

یک غبار دیگر از دل‌شان زدود

رشد جمعیشان مَثَل: آغازه شد
 

مُشک

دوبیتی119

 

  • مُشک


همه چیز در گسترش؛

در رشد مدام؛

عشق نیز؛

خدا.

 

مُشک

 

متن5


موسیقی زیبا Zbigniew Preisner - L'Aurore (Dawn)
بشنویم در: آپارات  -  تلگرام

  • مُشک


در آستانه، ایستاده. چشم به راه تو.

به نظاره‌ی هر فکر و هر عمل تو.

هر جا که باید اشارتی زند.

اگر بشنوی، اگر ببینی، در مسیر مقدّرِ رشد قدم نهاده‌ای.

اگر نشنوی، اتفاق خاصی نمی‌افتد!

از مسیر مستقیم دور میشوی!

همه چیز ساده‌تر از آن است که تجزیه و تحلیلش کنی.

رها کن.

مُشک


متن2

موسیقی میکس اوریجینال از وراکلز  Worakls - Crow

بشنویم در: آپارات  -  تلگرام

  • مُشک

 

رهرویی آرام اما پرخروش

روزگاری در لباس می‌فروش

 

درس‌ها آموخت در آن زندگی

تا که بگذشتش ز دام مردگی

 

بعد شد در کسوت شلغم‌فروش

تجربت فهمید با جان خموش

 

پس سکوتش شد اجین با جان او

هم سکوتش داد آب و نان او

 

در تلاطم‌های آن نقش جدید

خالقش جز رشد او چیزی ندید

 

حال وقت آزمون سخت بود

تاجری دین‌دار و نیکوبخت بود

 

در تجارت شهره بین مردمان

مال و اموالش به ظاهر در امان

 

تا که روزی نوبت دردش رسید

باختش چون موعد نردش رسید

 

غرقه در دنیای پست خنده‌دار

آزمون بد باخت حق کردش به دار

 

جمله مال و مکنتش در لحظه‌ای

شد ز دستش گشت او بیچاره‌ای

 

شکر نعمت، هرچه باشد، واجب است

هرچه داری تو،بدان: او صاحب است

 

قدر دان و باش تسلیم حضور

تا تو را در دم بپیراید به نور

 

باز آمد ماجرایی، نقل گشت

مُشک شد حیران رها از عقل گشت

 

مثنوی1

 

آلبوم کامل Valtari از Sigur Ros

بشنویم در: آپارات - تلگرام

  • مُشک