فلک در بیداد
جان عاشق فارغ ز بیداد
جان عاشق فارغ ز داد!
جان عاشق فارغ ز هر زمینیفریاد
جان عاشق به رقص در باد
جان عاشق ورای داد و بیداد
جان عاشق بر کلمه اِستاد
جان عاشق بر بادی سوار
از آن باد: عظمتی برقرار
از آن: جمله عالم بر مدار
عالم و عالمیان در گذار
نبود کسی را راه فرار
همه بینند روزی: آن بهار
وه چه زیباست آن انتظار
موسیقی GARABALA - Ari Ari, Ghapama
عشق آدمزاد هیچش عشق نیست
عشق عالمتاب هیچش مشق نیست
این سخن سنگین آید بر عوام
لیک حقیقت را کتب سرمشق نیست
بیهیاهو
در بیرون، در لباس مردمان، در نقشهای مختلف، چون همه؛
پرهیاهو
در درون، بیلباس، در قامت روح، چون هیچ کس؛
عارف چنین است.
مُشک