متون و اشعار مشک

متون و اشعار مشک

انتشار مطالب با ذکر منبع، آزاد است.

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل» ثبت شده است

 

ناکوک بُدم روزی من‌کوک مهیا کرد

دادش همه ابزار و اِستاد تماشا کرد

 

من بودم و کوک خود مشعوف ز بود خود

تا رعدصدایی زد فارغ ز لهاسا کرد

 

هر مسلک و آئینم برسوخت به یک آوا

این گمشده را چشمی از نور هویدا کرد

 

ناگه همه جا تیره می‌دیدم و لرزیدم

آن چشم دمی جانم چون آبی دریا کرد

 

خندیدم و گرییدم رقصیدم و پیچیدم

اما نه منم من بود اویم همه شیدا کرد

 

یک خاطره‌ای آمد در جانَک این عاشق

از کودکی خویش و نوری‌ش که برپا کرد

 

بسیار که چرخیدم تا نور میان دیدم

میدانی و میدانم ماه‌ام چه مدارا کرد

 

جز خدمت و خلّاقی راهی به مه ما نیست

از مشک تو بشنو کو اعصار تمنّا کرد

 

غزل35

 

موسیقی ارکسترال Jo Blankenburg - The Architects of Cronos

ببینیم و بشنویم در: آپارات  -  تلگرام

  • مُشک

شاهدان خلوت آن پادشاه

آن نگهبانان معبد نزد ماه

 

جملگی در گفتگو اما خموش

کس نداند آن سکوت بارگاه

 

هر کسی در کار خود با عشق در

جملگی با هم به نظم جایگاه

 

هر کسی آگه به اصل کار خود

یکدل و یکرنگ در آن رزمگاه

 

جملگی واقف به راز خدمتش

عاشقان، شوریده در آوردگاه

 

مُشک بس کن وصف حال عاشقان

باز پر کش تا بَرِ آن بزمگاه


مُشک

غزل

آلبوم کامل | موسیقی الکترونیک Worakls - Orchestra [Full Album] Continuous Mix


کانال مُشکسا در شبکه‌ی اجتماعی


  • مُشک