چه به عقل پوچ نازی؟
خبرت، خراب سازی
ره دل اساس کار است
که جز آن نبود رازی
هر مصیبتی ز عقل است
تو کنون به احترازی!
گوش عقل هرزه بِکِّش
مرحبا، تو نردبازی
بفرستش به چراگاه
تا کمی تو دل ببازی
سفت کن قلّاده حالا
چه نسیم روحنوازی!
مُشک، عقلت کف دستت
زین سبب قماربازی
عاشقی؟ فارغ ز عقلی؟
این چنین تو یکّهتازی
نقاشی از گالینا پالوز | Galina Poloz Painting
موسیقی بی کلام فیلم Max Richter – Finale