شیخ آمد؛ زاهد آمد؛
عشقی پدیدار نیامد.
بنا به عادت، خداخواهیشان آمد.
هیچ درکی از خداشان نیامد.
خدا بر عادت آشکار نشود.
بر هر چه غیر عادت عیان شود.
خدا بر خلاقیّتت آشکار شود.
در مردگی و روزمرگیت: نهان شود.
عشق خدا در جان میشکفد؛
از جان به بیرون میتَرَوَد.
به جان گیر؛ به جان ده.
اینچنین عاشقانه بزی.
گر چنین کردی،
خدا خواهد آمد.
مشک
موسیقی insan insan