متون و اشعار مشک

متون و اشعار مشک

انتشار مطالب با ذکر منبع، آزاد است.

طبقه بندی موضوعی

 

تا کی نگران این جهانی؟

همواره اسیر تونبانی

 

لختی بِرَهان خود و پری زن

آنجا که حق‌ت دهد نشانی

 

زنگار ز جسم و جان زدای و

رو سوی جهانِ آسمانی

 

آنجا که به بزم ماجراهاست

ساکن شو و بین عزیز جانی

 

اسرار خدا شنو از آن یار

زان یار زمان و بی زمانی

 

از باده‌ی نور و صوت یزدان

لاجرعه بنوش؛ آنچنانی!

 

آن گاه که مست گشته باشی

از باده‌ی عشق لامکانی

 

تکلیف تو را شود هویدا

تکلیف هدایت نهانی

 

پرونده‌ی مغز را ببندی

دل را سپری به لاجَهانی

 

در نظم جهان‌هاست ولی کار

کار تو شود تو را عیانی

 

تعجیل نکن! شنو حکایت

از مشک ورای کهکشانی

غزل40

 

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.